نویسنده: مجتبی یزدانی

مسئله:

ورزش‌های دبیرستانی و دانشگاهی حرفه‌ای به صنعت تفریحی و تجاری بزرگی با اهداف و روش‌های کاربردی تبدیل شده‌اند که از آیین‌نامه‌ی آموزشی دانشگاه‌های ایالات متحده جدا شده‌اند و اغلب به طور مستقیم در جبهه‌ای مخالف با این آیین‌نامه قرار گرفته‌اند. مدارک نشان می‌دهند که وقتی برنامه‌های ورزشی به فعالیت‌های تجاری عمده تبدیل می‌شوند، نگرانی‌ها و توجه‌های مالی بر توجه‌های آموزشی و تحصیلی اولویت پیدا می‌کنند. وقتی حقوق بخش تصاویر فروخته می‌شود، به پیشرفت دانشگاهی و تحصیلی بازیکنان اغلب کمتر از میزان درآمد تلویزیونی و سود شبکه‌ها اهمیت داده می‌شود. شرکت‌های حامی مالی نگران وضعیت تحصیلی بازیکنان نیستند؛ چون بقای آنها به درآمد و سود بستگی دارد و با پیشرفت تحصیلی بازیکنان در ارتباط نیست. وقتی افراد نمی‌توانند برای آموزش و تحصیل کار بیشتری انجام دهند و بسیاری از تصمیمات با درنظر گرفتن فعالیت‌های ورزشی دانشگاهی صورت می‌گیرد، شاید به موضوع‌ها و نگرانی‌های تحصیلی و آموزش اولویت کمتری داده شود. چه اتفاقی می‌افتد وقتی متخصصان امور بازاریابی، رسانه‌ها و شرکت‌های سهامی بزرگ، فعالیت‌های ورزشی دبیرستانی و دانشگاهی را تحت آمارها و انتظارهای خود تولید و عرضه می‌کنند؟
شرکت‌های حامی مالی درآمدهای مورد نیاز را از برخی از فعالیت‌های ورزشی در بعضی از برنامه‌ها به دست آورده‌اند، اما به موضوع تفریح و سرگرمی در آنها به شدت تأکید داشته‌اند و فعالیت‌های ورزشی را در حاشیه قرار داده‌اند که تماشاگران را به سمت خود جذب نمی‌کنند. این موضوع به ارتباط فعالیت‌های ورزشی دانشگاهی و تحصیل صدمه می‌زند، اگر این ارتباط و رابطه را حذف نکند.
همان‌طوری که تونی کورنهیزر اشاره می‌کند: «بازیکنان بسکتبال دانشگاهی می‌بینند که مربی کنار خطوط زمین گشت می‌زند و لباسی به تن دارد که 1500 دلار برای پوشیدن آن پول گرفته است. آنها می‌دانند که حقوق بازیکنان 500 هزار دلار است و 250 هزار دلار نیز از قراردادهای دیگر نصیبشان می‌شود. آن‌ها می‌بینند که مدارس تی‌شرت‌هایی را می‌فروشند که شماره‌ی بازیکنان روی آنها حک شده است. همچنین می‌بینند که سرپرستان و رئیسان و دست‌اندرکاران NCAA و حتی سرمربیان نیز پولدارند. باز هم تعجب می‌کنید که چرا آنها سهم خودشان را طلب می‌کنند؟» میزان هزینه‌ها حدود مخارج، سهم درآمد و محدودیت‌های دریافت حمایت مالی نیز باید با ارزیابی مرتب بخش‌های ورزشی همراه باشد که بر اساس دیدگاه امور تحصیلی صورت می‌گیرد. درواقع، معتبر ساختن امور تحصیلی و دانشگاهی باید با بررسی و ارزیابی ارتباط تحصیلی و برنامه‌های ورزشی همراه باشد. این ریاکاری باعث تشدید و انتظار و توقع برتری اجتماعی و داشتن امتیاز اجتماعی در بین بسیاری از ورزشکاران می‌شود. وقتی آنها بر اساس آن سطح توقعات رفتار کنند، ممکن است کارهای احمقانه‌ی انحراف اخلاقی را نیز انجام دهد، بعد محروم می‌شوند و برای بردن آبروی سیستم، مقصر شناخته می‌شوند. در ضمن بقیه در این سیستم انحرافی و غیرمنصفانه هنوز پول درمی‌آورند و ورزشکاران را به خاطر برخی از مشکلاتی که دارند، نکوهش و سرزنش می‌کنند و می‌گویند: «آن‌ها کمبود شخصیت و حیثیت دارند».
پیشنهادی برای تغییر و اصلاح: دست کم سه پیشنهاد و توصیه به عنوان راه حل مشکل خصوصی‌سازی ارائه شده‌اند که عبارت‌اند از:
1. جداسازی تیم‌های حرفه‌ای از دانشگاه‌ها و دادن امتیاز به آنها برای عملکرد مستقل به عنوان یک کار تجاری و تشکیل لیگ‌های کوچک برای فعالیت‌های ورزشی حرفه‌ای؛
2. پرداخت حقوق به بازیکنان و فراهم آوردن دیگر شرایط استخدامی؛
3. تحمیل هزینه‌های مالی بر سازمان‌های ورزشی و تیم‌‎های خاص ورزشی و درگیری همگانی در فعالیت‌های ورزشی دانشگاهی.
نخستین پیشنهاد احتمالاً خیلی غیرواقعی به نظر می‌رسد. این موضوع از چالش ارتباط فعالیت‌های ورزشی و تحصیل اجتناب می‌کند.
پیشنهاد دوم، کاربردی نیست. بخش‌های ورزشی حتی اگر خیلی سودآور باشند، استطاعت پرداخت حقوق همه‌ی بازیکنان را ندارند. پرداخت حقوق به بازیکنانی که فقط در تیم‌های درآمدزا بازی می‌کنند، زیرپا گذاشتن قانون Title lx خواهد بود. همچنین ارزش بازار ورزشکاران چگونه تعیین خواهد شد، به ویژه در تیم‌هایی که امتیاز از دست می‌دهند یا وقتی که به بازی‌های جام یا تورنمنت‌های فصلی نمی‌رسند و دچار ضرر می شوند؟ پیشنهاد سوم، تنها موردی است که با چالش استرداد رابطه تحصیلی با فعالیت‌های ورزشی دانشگاهی رو به رو است. اگر این پیشنهاد جدی در نظر گرفته می‌شد، ارزیابی حجم هزینه‌ها و حدود مخارج تیم بهتر صورت می‌گرفت و اگر درآمد تلویزیون به طور مساوی در تمام سه بخش NCAA تقسیم می‌شد، میزان خرج و هزینه‌های مالی می‌توانست بهتر کنترل شود.
حمایت همگانی را نیز می‌توان طوری مرتب و ساماندهی کرد که برنامه‌های ورزشی به پخش آگهی و سود مالی شرکت‌های خصوصی وابسته نباشد. این که به ورزشکاران بگوییم کدام نشان را باید بپوشند، به سختی آموزش دادن دانش‌آموزان در فضای باز است. معلمان کلاس‌ها اجازه ندادند دانش‌آموزان و دانشجویان خود را به شرکت‌های تجاری بفروشند. این خط مشی خوبی است و باید در بخش‌های ورزشی و نیز بخش‌های دانشگاهی و تحصیلی به کار گرفته شود. شرکت‌های حامی مالی باید با شرایطی قرارداد ببندند که آموزش و تحصیل آزاد و اساسی، آزادی و خودمختاری دانش‌آموز یا دانشجو در آن رعایت شده باشد.
میزان هزینه‌ها حدود مخارج، سهم درآمد و محدودیت‌های دریافت حمایت مالی نیز باید با ارزیابی مرتب بخش‌های ورزشی همراه باشد که بر اساس دیدگاه امور تحصیلی صورت می‌گیرد. درواقع، معتبر ساختن امور تحصیلی و دانشگاهی باید با بررسی و ارزیابی ارتباط تحصیلی و برنامه‌های ورزشی همراه باشد.
اگر این توصیه‌ها و پیشنهادها اجرا نشوند همه‌ی فعالیت‌های ورزشی باید با فعالیت‌های ورزشی تحت کنترل دانشجویان و درون دانشگاهی جایگزین شوند. این یک پیشنهاد و توصی؛ افراطی است؛ اما مشکلات کهنه، دیرگذر و ریاکاری چشمگیر موجود در برنامه‌های تجاری حرفه‌ای و تفریحی به سنجش و بررسی‌های بیشتری نیاز دارد. همچنین، باید شهریه‌ی دانش‌آموزان و پول ایالتی و عمومی به جای افراد نخبه، روی تمام دانش‌آموزان سرمایه‌گذاری شود و همه از آن سود ببرند.
منبع مقاله :
یزدانی، مجتبی؛ (1395)، ورزش و مدیریت جهادی، تهران: تیسا، چاپ اول